دنیای  ما..

دنیای ما..

نوشتن را دوست دارم , آنقدر که آرامم می کند! مثل آب روی آتش :)
دنیای  ما..

دنیای ما..

نوشتن را دوست دارم , آنقدر که آرامم می کند! مثل آب روی آتش :)

18.اولین و آخرین عشق!

نفس هایش برای من صدای زندگی ست...

گاهی دوست دارم فقط سکوت کنم و گوش بدهم تا صدای نفس هایش را بشنوم! این صدای نفس های کسی است که نفس من است..

آهنگ جدید گروه 7 یا همان سون باند را گوش داده اید؟ وای خدای من! فوق العاده است.. حس می کنم شاعرش قصه زندگی ما را خوانده است و بعد شعر این ترانه زیبا را سروده است. 

برایش فرستادم! 

گاهی دوست دارم برایش بخانم. نمی دانم . تا به حال امتحان نکرده ام تا ببینم استعداد خوانندگی دارم یا نه ! ولی خیلی دوست داشتم تا روی سن می رفتم برایش می خواندم. با همه وجودم! 

زمانی که می خواهی از کنار همه حتی خانواده ات بگذری.. زمانی که دیگر عشق برایت هیچ مفهومی ندارد. زمانی که به نظرت آدم ها موجودات بی خودی هستند که نباید بهشان اهمیت بدهی . زمانی که حس می کنی دوست داری فقط تنها باشی و دیگر تنهایی ت را به هیچ قیمتی نفروشی ! دقیقا در این همین زمان, فرشته ای از سمت خدا سر راهت قرار می گیرد. هر چقدر تلاش می کنی تا سر حرف هایت بمانی . دل نبندی! عاشق نشوی! تنها بمانی! اهمیت ندهی! نمی شود!

نمی توانی بگذری.. هر چه تلاش می کنی , حس می کنی جادو شده ای! انگار تلسمت کرده اند. دست و پایت را بسته اند و هیچ اختیاری از خود نداری . هر چه عقلت می گوید نه , احساس و قلبت با صدای بلندتری می گوید : آره!

و آنقدر صدایش بلند و قوی و مصر است که گوش های عقلت زنگ می زند! 

تو می مانی دلت! و یک عالمه عشق که از میان در های بسته قلبت به درونت نفوذ می کند و سرمستت می کند...

با ترس و آرام آرام درهای قلبت را باز می کنی و عاشق می شوی! تمام تئوری هایت رنگ می بازند! تمام استدلال هایت پشم می شود:|

راستش انقدرررر زیبا عاشق شدم که فکر می کنم هیچ کس به این اندازه زیبا عاشق نشده !

نظرات 5 + ارسال نظر
هم راز 1394/10/22 ساعت 23:12

خب من از آحر تازه اومدم و رسیدم بهراینجا و فهمیدم.چه خبره :-)))
پس اکنن حسابی عاشقید

اوممم
حسابی...

:)

آنی و عشق...
ترکیب فوق العاده ای میشه....

عشق برات چه رنگیه؟

بنفشششش

آنا 1394/10/19 ساعت 22:48 http://aamiin.blogsky.com

عاشق شدن همیشه مثل یک صاعقه است.

چه تعبیر خوووبی..
دقیقا همین طوره

اجازه لینک میدین؟

اختیار داری عزیز دلم

سلام خانمی
داستان عاشق شدنت رو نمینویسی؟

شاید نوشتم..
توی هر پست , یک قسمتش رو
باید حس اون روزا بیاد سراغم تا بنویسمش! مثل رفتن به ایستگاه انقلاب که همی چی رو برام زنده کرد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.