دنیای  ما..

دنیای ما..

نوشتن را دوست دارم , آنقدر که آرامم می کند! مثل آب روی آتش :)
دنیای  ما..

دنیای ما..

نوشتن را دوست دارم , آنقدر که آرامم می کند! مثل آب روی آتش :)

15.

گاهی مثل همین الان پریشان و سردرگم میشوم!

سرریز میشوم از نوشتن ولی دقیقا همان زمانی که قصد نوشتن می کنم , همه چیز از سرم می پرد. زل میزنم به صفحه مانتیور و انگشتانم روی صفحه کیبورد خشک می شود! انگار در افق محو می شوم!

دلم که بگیرد , این دیوانه بازی ها و خل بازی ها هم از من سرمیزند! خصوصا که نتوانم کاری را بکنم که دوست دارم. مثلا وقتی خیلی بهم ریخته باشم و دلم گریه بخواهد, دوست دارم تنها باشم و وحشیانه به انجام حرکات موزون بپردازم! یا اینکه وحشیانه ورزش کنم! حتا ممکن است در حین انجام این حرکات وحشیانه , قطرات اشکی هم از چشمانم جاری شود. مثلا تصور کنید دختری را که می رقصد و گریه می کند! آن هم نه رقص نرم و ملایم مثل باله! رقص وحشیانه...

خب هر کسی یک جور است دیگر..

مهم این است که آرامم می کند و قضیه با همان چند قطره اشک تمام میشود. تمامِ تمام هم که نشود , اوضاع برایم بهتر میشود.

اما همین که نتوانم این حرکات دیوانه وار را انجام دهم , کز می کنم کنجی و در افق محو میشوم. 

و اگر شرایط روحی ام خیلی حاد باشد , اشکانم سرازیر میشود و دیگر کسی عمرا بتواند جلوی اشک هایم را بگیرد به جز کسی که باید باشد! که خودش میداند آرام جانم است...

خلاصه که امروز هم همچین وضعیت روحی قابل تعریفی نداشتم. البته خیلی هم حاد نبود. اما به مرحله در افق محو شدن رسید و نهایتا در حال تلاش هستم تا نوشتن کمی آرامم کند..

دلتنگی و دوری شاید سخت ترین و زجرآورترین قسمت عشق باشد. همین که بخواهی کنارت باشد و نباشد. همین که دلت بخواهد نفسش در صورتت پخش شود و ناگاه لبانش را روی لبانت حس کنی و نباشد.. حتا اگر ساعت ها هم چشمانت را ببندی و لبانت را غنچه کنی و منتظر بمانی , باز هم نیست که نیست.. لامصب نیست!

دستانش, بویش , تنش, نگاهش, عشقش, حضورش را کم دارم..

و این کم آوردن ها , روح آدمی را تحلیل می برد!

عزیزکم؟! 

میایی روی کاناپه جلوی تی وی ولو شویم و با هم چای بنوشیم و فیلم نگاه کنیم و گپ بزنیم و بخندیم؟ در مورد مسائل روز و کار و این طرف و آن طرف بحث کنیم و دست آخر هم بی دلیل قربان صدقه هم برویم؟ دلم می خواهد سرم را روی شانه هایت بگذارم و تمام وجود زنانه ام را به اقتدار مردانه ات بسپارم!


من دلم سخت تنگ شده

نظرات 3 + ارسال نظر

با سلام وبتان زیبا ست و مطالب خوبی دارید موفق باشید .

Scopuli 1394/10/11 ساعت 23:50 http://adieu.blogsky.com/

ممنون از اینکه اومدین..
فکر نمیکردم بیاین. :)

خاهش میکنم
چرا نیام؟!

. 1394/10/11 ساعت 22:14 http://adieu.blogsky.com

هعی....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.