عجیب است که اینقدر گرایش به کارها و حرفه های مختلفی دارم؟
و همه شان را هم دوست دارم و همین باعث سردرگمی ام میشود و نمی توانم انتخاب کنم و نمی دانم دنباله کدام یکی را خیلی جدی بگیرم !!!
نقاشی , معماری داخلی , یوگا , میکاپ , مدلینگ , مزون , طراحی سایت , فشن بلاگر , فشن استایلیست , عکاسی , شنا , اسب سواری , اسکی , طراحی سایت :/
خل چل هم که خودتان هستید دیگر!!!
خب دست خود من که نیست! همه شان را دوستشان دارم!!!!!! و جالب است که به هر کدام ناخنکی زده ام و با تشویق استاتید و اطرافیانم مواجه شده ام و همگی در مورد استعداد های نهفته ی من در این موارد سخن گفته اند..
نمی دانم الان باید به خودم ببالم ؟ یا به خودم بگویم : اهای! حواست را جمع کن دیگر دختررر... یکی را انتخاب کن !
ولی واقعا نمی شود. دوست دارم در تمامی این رشته ها , متبحر و صاحب منصب باشم. بدبختی دیگر شباهت نداشتن اکثر علایقم به یکدیگر است!
حالا ببینید! من باید به آرزوهای قشنگم برسم و در تمامی این موارد عالی باشم. اینگونه بودن راضی ام می کند ;)
به هیچ عنوان دوست ندارم در مورد انرژی های منفی که به من غالب شده اند , حرفی بزنم! یا از زمان هایی بگویم که چنگ می زنند به گلویم و می خواهند خفه ام کنند..
راستش اعصابم بدجور ضعیف شده است. با هر چیز کوچکی بهانه ی گریه کردن می گیرم و بغض می کنم و به ثانیه نکشیده , اشک هایم مسیر گونه هایم را طی می کنند. سر مسائل کوچک داد و بیداد می کنم و از اطرافیانم شاکی می شوم. البته خودم اصلا و ابدا فکر نمی کنم که این مسائل کوچک باشند هاااا. ولی وقتی تعجب و بهت اطرافیان را می بینم , به یقین می رسم که شلوغش کرده ام ولی دست خودم نیست! باور کنید نمی خواهم اینگونه باشم ولی دست من نیست..
اعصابم , این همه دوری را نمی کشد! قلبم تاب نمی اورد. بی توان شده ام.
خدا؟
اگر بخواهی که سه سوته همه چیز حل است..
بخواه دیگر..